کاهش نرخ پرش؛ 9 کلید طلایی که از آنها خبر نداشتید!

زمان مطالعه : ۸ دقیقه
خانه بلاگ مقالات دیجیتال مارکتینگ

نتیجه، مهم است. هر کسی در هر زمینه‌ای که کار می‌کند، دوست دارد توسط دیگران دیده، شنیده و خوانده شود. یکی از بدترین وقت‌ها برای انسان‌ها زمانی است که پس از تلاش فراوان با بی‌توجهی دیگران روبه‌رو می‌شوند. آنجا است که تیشه به ریشه انگیزه‌شان می‌خورد و درخت تنومند آرزوها و اهدافشان رو به سوی خشکی پیش می‌رود.

در دنیای آنلاین هم می‌توان چنین بی‌مهری‌هایی را پیدا کرد؛ مثلا وقتی که ما محتوایی دست‌اول را آماده می‌کنیم اما کاربران به جای خواندن آن، سریع سایت را ترک می‌کنند؛ گویی کسی وارد یک اتاق تاریک می‌شود و فقط برای یک ثانیه، لامپ آن را روشن می‌کند.

وقتی تعداد این آدم‌ها زیاد باشد، لامپ اتاق سایت ما مدام در حال چشمک زدن و پرش خواهد بود. در این گفتار به سراغ روش‌هایی برای «کاهش نرخ پرش» می‌گردیم. اگر از میزان حضور کاربران در سایت خود راضی نیستید و لامپ سایتتان به پِرپِر افتاده است، این مقاله را از دست ندهید.

بانس ریت چیست و چرا باید به فکر کاهش آن باشیم؟

«نرخ پرش» یا «Bounce Rate» موقعیتی را توصیف می‌کند که در آن بازدیدکننده‌های سایت به جای اینکه به گشت و گذارشان در سایت ادامه دهند، آن را ترک می‌کنند. این در حالی است که مدیران سایت‌ها دوست دارند هر مخاطبی که وارد سایت می‌شود با آن تعامل داشته باشد و صفحه‌های مختلف را ببیند. نرخ پرش، یکی از پارامترهایی است که به ما نشان می‌دهد مخاطبمان به محتوا، محصولات یا خدمات ما علاقه دارد یا نه.

آیا راهی برای صفر کردن نرخ پرش وجود دارد؟

با وجود اینکه ما در این گفتار به دنبال یافتن راه‌هایی برای کاهش نرخ پرش هستیم اما بد نیست نکته‌ای را در مورد صفر شدن این نرخ بدانید. بله، ما می‌توانیم نرخ پرش خود را به صفر برسانیم و این کار را با کمک تعدادی تگ توسط تگ منیجر انجام می‌دهیم.

اگر بخواهم خیلی شسته‌رُفته این موضوع را برایتان توضیح دهم این‌گونه می‌شود که شما باید روی اسکرول کاربر، تگ ست کنید و مثلا این شرط را برقرار سازید که اگر کسی سه درصد صفحه را اسکرول کرد یک اعلانی به گوگل داده شود و بیان کند که این کاربر پرش نکرده و تعاملی با سایت من داشته است. چون به هر حال، اسکرول کردن و دیدن بخش‌های پایین‌تر سایت هم نوعی تعامل به شمار می‌رود.

وقتی این گزینه را برای سایت خود فعال کنید نرخ پرشتان بسیار کاهش پیدا می‌کند. ما تجربه این کار را در سایت خودمان داریم و به صورت آزمایشی، این امکان را در یک بازه مشخص فعال کردیم. نتیجه این شد که نرخ پرش ما واقعا به صفر نزدیک شد.

بانس ریت صفر درصد در گوگل آنالیتیکس

ولی نکته‌ای مهم وجود دارد که نباید از قلم بیفتد و آن این است که تمرکز کردن روی این روش، واقعا فایده‌ای برای ما ندارد. چون اگر می‌خواهیم یک اتفاق واقعی در سایت ما بیفتد باید طوری عمل کنیم تا تعامل‌هایی واقعی میان مخاطبان و وب‌سایت به وجود بیاید.

مثلا کاربر محتواهایی که نوشته‌ایم را بخواند، در دوره‌ها شرکت کند، کامنت بگذارد و … . با این حساب، ماجرا برعکس می‌شود و این بار شما هستید که می‌خواهید با حقیقت نرخ پرش سایت خود روبه‌رو شوید.

بانس ریت خوب، رویایی پوچ یا حقیقتی دور از دسترس؟!

واقعیت این است که نرخ پرش، خوب و بد ندارد؛ یعنی ما نمی‌توانیم بگوییم که نرخ پرش ۴۰ درصد، خیلی خوب است یا نرخ پرش ۷۰ درصد خیلی بد است.

شاید برای یک سایت شرکتی که چند تا صفحه بیشتر ندارد و هدفش این است که کاربران با آنها تماس بگیرند، نرخ پرش ۸۰ درصد، خیلی هم خوب باشد یا برای کسی که کار محتوا انجام می‌دهد بانس ریت ۶۰ درصد عالی باشد. بنابراین، خوب یا بد بودن این نرخ، بستگی مستقیمی به زمینه کاری شما دارد. فرمولی کلی برای این کار تعریف نشده و اصلا نباید تعریف شود.

چگونه می‌توانیم نرخ پرش را کاهش دهیم؟

در ادامه گفتگویمان چند روش طلایی را به شما معرفی می‌کنیم که در کاهش نرخ پرش، بسیار موثر هستند:

  • کشف عامل مشکل‌ساز

تصور کنید که ما می‌خواهیم بانس ریت سایت یا حتی یک صفحه را بهبود دهیم. برای این کار، ابتدا باید از میزان نرخ پرش با خبر باشیم. این نکته را هم در نظر داشته باشید که شاید بانس ریت شما در صفحه‌های مختلف، متفاوت باشد. به دنبال این ماجرا، شاید متوجه شوید که بعضی از صفحه‌ها دارند کار را برای تمام سایت خراب می‌کنند.

بانس ریت در گوگل آنالیتیکس

اما چطور این اتفاق می‌افتد؟ مثلا شاید صفحه‌ای در سایت شما وجود داشته باشد که بازدیدش خوب است اما محتوای کامل یا اعتمادسازی ندارد. به همین دلیل، وقتی کاربران با این صفحه معمولی و حتی ضعیف روبه‌رو می‌شوند، ضعف آن را به حساب بقیه صفحه‌های سایت هم می‌نویسند و کلا از خیر سایت شما می‌گذرند.

با این حساب، کشف صفحه‌های این چنینی برای کاهش نرخ پرش سایت بسیار کارساز هستند. یادتان باشد که اگر چنین صفحه‌هایی را پیدا کردید قبل از هر چیز ابتدا به سراغ محتوای آنها بروید. در اینجا پارامتری به نام «Time On Page» وجود دارد که می‌تواند به ما خیلی کمک کند.

کار دیگری که می‌توانید در هنگام روبه‌رو شدن با این صفحه‌ها انجام دهید، پرسیدن این سوال از خودتان است که: «اصلا این صفحه به چه دردی می‌خورد؟» چه بسا این پرسش بتواند به شما کمک کند تا با بازشناسی هدف ایجاد آن صفحه، چاره‌ای درست و درمان برایش بیندیشید و نتیجه آن را چند روز بعد ببینید.

شاید هنگامی که در حال زیرورو کردن سایت خود هستید گذرتان به «صفحه‌های زامبی» بیفتد. این صفحه‌ها هیچ خاصیت یا کاربردی ندارند اما با این وجود، تعدادی مخاطب به آنها سر می‌زنند. شاید وجود همین زامبی پیج‌ها باعث شده است که نرخ پرش سایت شما با چیزی که در ذهنتان دارید فاصله زیادی داشته باشد. بهترین کار این است که آن زامبی پیج را حذف کرده و اگر لازم است آن را به پیج دیگری ریدایرکت کنید.

  • ساخت لینک‌های درست و تشویق کاربر به کلیک

دومین راه برای کاهش نرخ پرش، استفاده به‌جا و بهینه از لینک‌ها است. به احتمال زیاد، کسانی که این مقاله را می‌خوانند با سئو آشنایی دارند و می‌دانند که ما باید محتواهای به هم مرتبط را به یکدیگر لینک بدهیم.

این کار هم برای گوگل خوب است و هم کاربر ولی، بیشتر وقت‌ها ما کاربر را در اولویت دوم قرار می‌دهیم و حتی گاهی اصلا او را به حساب نمی‌آوریم. چون تمام هَم‌وغممان در این است که گوگل را از محتواهای مرتبطمان با خبر کنیم. وقتی دچار این ماجرا می‌شویم ناخواسته در جاهایی لینک‌سازی می‌کنیم که اصلا نیازی به آن کار نبوده است.

اگر سری به محتواهای «مدرسه دیجیتالینگ» بزنید می‌بینید که من در بخش‌هایی لینک‌سازی را انجام دادم که واقعا لازم بوده است. اگر در هر مقاله با دیدن نام هر چیزی که راجع به آن محتوایی دارم آن را لینک بدهم، یعنی مخاطب را کنار گذاشته‌ام و برای گوگل لینک‌سازی کرده‌ام.

وقتی برای کاربر لینک‌سازی می‌کنم، نرخ پرشم بهبود پیدا می‌کند. چون از یک صفحه دیگر، کاربر را تشویق کرده‌ام که محتوای صفحه دیگری از سایت را مطالعه کند. این ماجرا در دل محتوا صورت می‌گیرد. فرقی نمی‌کند که شما چه نوع سایتی داشته باشید؛ فروشگاهی، شرکتی یا سایت محتوایی. در هر صورت باید این کار را به صورت اصولی انجام دهید.

  • یک کال تو اکشن مشخص و شفاف دست‌و‌پا کنید

این مورد، خیلی به مورد دوم ربط دارد. گاهی من در قلب محتوای خودم لینک‌سازی را انجام می‌دهم ولی نیاز دیگری هم دارم که باز هم به لینک‌ها وابسته است؛ مثلا می‌خواهم یک کال تو اکشن درست کنم تا کاربران از سرویس من استفاده کنند یا محصولات من را بخرند.

اینجا است که باید ماجرای لینک‌سازی را با کال تو اکشن ترکیب کنیم و چهره تازه‌ای را از دل آن بیرون بکشیم.

در حقیقت، تفاوت کال تو اکشن با لینک‌سازی معمولی در این است که خیلی روشن‌تر، مشخص‌تر و پررنگ‌تر، کاربر را به سمت یک هدف – خرید محصول یا سرویس و … – هدایت می‌کند. به همین دلیل، احتمال اینکه کاربر روی آن کلیک کند خیلی زیاد است. حتی کاربری که آن صفحه را کامل نخوانده است باز هم به سمت کلیک روی آن تشویق می‌شود.

در مورد اینکه کال تو اکشن شما چه ظاهری داشته باشد، در کجای صفحه قرار بگیرد، چه ابعادی یا رنگی داشته باشد و … می‌توانید از «A/B Test» کمک بگیرید. چون نمی‌توان نسخه‌ای جهانی برای این مورد پیچید.

این دقیقا همان کاری است که به هنگام ساخت لندینگ پیج‌ها هم انجام می‌دهیم. اگر می‌خواهید در این مورد بیشتر بدانید می‌توانید مقاله «۷ راه ساده برای بهبود لندینگ پیج» را مطالعه کنید.

  • استفاده درست و به‌جا از پاپ‌آپ

قبل از هر چیزی باید بگویم که من با «پاپ‌آپ» موافق نیستم. چون احساس می‌کنم که کاربر را آزار می‌دهد. با این وجود، می‌توان پاپ‌آپ‌ها را به گزینه‌ای مناسب‌تر از چیزی که هستند تبدیل کرد. برای این کار، باید صفحه‌ای که می‌خواهیم روی آن پاپ‌آپ بدهیم را بررسی کنیم. چون باید آن را در صفحه‌ای با محتوای مرتبط به اجرا دربیاوریم.

اشتباهی که بسیاری از صاحبان سایت‌ها انجام می‌دهند این است که یک پاپ‌آپ را در تمام صفحه‌های وب‌سایت خود می‌گنجانند. انجام چنین کاری واقعا باعث آزار کاربران می‌شود. چون هر صفحه، مخاطب خاص خودش را دارد.

نکته بعدی، زمان است. پاپ‌آپ‌ها باید در زمان مناسبی بالا بیایند. معمولا وقتی کاربر وارد صفحه می‌شود در همان چند ثانیه اول یک پاپ‌آپ به او نمایش داده می‌شود. این کار اشتباه است. چون کاربر هنوز با سایت یا آن صفحه، وارد تعامل نشده است.

شاید حتی اصلا نفهمیده که موضوع سایت چیست و شما چه کاری انجام می‌دهید. به همین دلیل باید صبر کنید و پس از یکی دو دقیقه که از حضور کاربر در سایت گذشت و او کمی اسکرول کرد پاپ‌آپ را به وی نشان دهید. این ماجرا در مورد «پوش نوتیفیکیشن» هم جاری است. اجازه بدهید باز هم از خودمان مثالی برایتان بزنم.

ما تا یک زمانی، اصلا پوش نوتیفیکیشن نداشتیم؛ اما حالا که داریم برای آنکه کاربران تمایل بیشتری برای پذیرفتن پوش‌ها داشته باشند بعد از چند دقیقه که کاربر در صفحه حضور داشت تازه، پوش را به او نشان می‌دهیم. در نهایت، پیشنهاد می‌کنم که این مورد را تست کنید و اگر نتیجه‌ای که گرفتید باب میلتان نبود، آن را حذف کنید.

  • ارائه محصول یا محتوای پیشنهادی جذاب به کاربر

اگر شما فروشگاه اینترنتی دارید و در آن محصول یا محصولاتی را به فروش می‌رسانید یا حتی سرویس‌ها و محتواهای مختلفی برای ارائه به کاربران دارید در هر صورت باید آن را در قالب یک لقمه پیشنهادی به سمت کاربر بگیرید.

حالا این پیشنهاد می‌تواند در انتهای مقاله باشد یا بعد از اینکه کمی کاربر اسکرول کرد در سایدبار یا از بخش سمت راست و چپ صفحه به او نمایش داده شود. در هر حال، این محتواهای پیشنهادی زمانی کلیک می‌خورند که واقعا به محتوایی که کاربر در حال مصرف آن است ارتباط داشته باشند.

اجازه بدهید یک مثال از «دیجی کالا» برایتان بزنم. وقتی شما وارد صفحه یک محصول می‌شوید در بخش پایین یک گزینه وجود دارد که نوشته است: «خریداران این محصول، محصولات زیر را هم خریده‌اند.» دیجی کالا می‌داند اطلاعات افراد دیگری که شبیه به ما عمل کرده‌اند برایمان جذاب است.

تصویری از بخش محصولات پیشنهادی دیجیکالا

یعنی اگر ما یک لپ تاپ را خریده باشیم، دوست داریم بدانیم افراد دیگری که خریدی مانند ما داشته‌اند چه چیزهای دیگری را هم خریده‌اند. با این حساب، احتمال اینکه ما هم مثل آنها عمل کنیم بسیار افزایش پیدا می‌کند.

  • نو کردن محتواهای کهنه و خاک‌گرفته

باید اعتراف کنم که اندازه‌گیری کردن این مورد سخت‌تر از چیزی است که به نظر می‌رسد. ولی باید انجامش داد. چون مخاطب از کهنه بودن محتوا فراری است. بنابراین، ما هم باید راهی برای تر و تازه ماندن محتواهای خودمان پیدا کنیم.

مثلا اگر محتوایی نوشتیم که مربوط به دو سال گذشته است به احتمال زیاد دیگر تاریخ انقضای آن به سر رسیده و دیگر سبز نیست. اینجا است که باید برنامه‌ای برای آپدیت محتواهای خود در نظر بگیریم.

مثلا می‌توانیم از آمار و ارقام شروع کنیم. چون معمولا عددها به زمان، بند نمی‌شوند و پیوسته در حال تغییر هستند. اگر کاربر امروز وارد سایت شما شود و محتوایی را بخواند که عددهای آن مربوط به چهار سال گذشته هستند با خودش این‌طور فکر می‌کند که شما سایتتان را رها کرده‌اید و دیگر آن را به‌روزرسانی نمی‌کنید. اگر خود شما هم در چنین موقعیتی قرار بگیرید به احتمال زیاد سایت را ترک می‌کنید؛ این‌طور نیست؟

  • چهارچشمی، لینک‌های خروجی را بپایید

گاهی پیش می‌آید که ما در صفحه‌های سایتمان به سایت‌های مختلف، لینک می‌دهیم. قبل از هر چیز باید به این فکر کنیم که چرا باید لینک بدهیم و اینکه آیا محتوای آن سایت می‌تواند کمکی به کاربر بکند؟ اگر پاسخ پرسشمان را مثبت یافتیم و از آن طرف، تشخیص دادیم که آن صفحه، معتبر است، می‌توانیم لینک بدهیم.

نکته کوچکی که باید به آن توجه کنید این است که حتما این لینک در یک تب جدید برای مخاطب باز شود. چون قرار نیست کاربر، صفحه ما را ترک کند و به سراغ آن محتوا برود.

بررسی لینک‌های خروجی در گوگل آنالیتیکس

تبلیغات را درست و به اندازه به کار ببرید

می‌دانم که بسیاری از مخاطبان این گفتار، صاحب سایت هستند و دوست دارند که از تبلیغات درآمد داشته باشند؛ اما باید کاربر را هم در نظر داشته باشید. متاسفانه وقتی وارد بعضی از سایت‌ها می‌شویم، حجم انبوهی از تبلیغات جلوی دیدگانمان رژه می‌روند.

معمولا کاربران حال و حوصله پیدا کردن محتوای شما در میان این همه تبلیغ را ندارند. اگر کمی اوضاع برای آنها سخت شود با بستن سایتتان به اقدام شما پاسخی عملی می‌دهند.

به یاد داشته باشید که ما مفهومی به نام «Ad Design» داریم و می‌توانیم به کمک آن، مکان قرار گرفتن تبلیغات در سایت را طراحی کنیم. اگر کمی با این مفهوم آشنا شوید درمی‌یابید که چگونه هم در سایت خود تبلیغات داشته باشید و از آن کسب درآمد کنید و هم تجربه کاربری بدی برای کاربر نسازید.

  • از کامنت‌ها غافل نشوید

بیشتر وقت‌ها سر کامنت‌ها در سایت ما بی‌کلاه می‌ماند؛ مثلا وقتی کاربر برایمان کامنت می‌گذارد به آن جواب نمی‌دهیم یا منتظر می‌مانیم تا اول بقیه کامنت بگذارند و بعد ما به آنها پاسخ بدهیم.

می‌توانید کمی متفاوت‌تر به این ماجرا نگاه کنید؛ مثلا دشت اول کامنت را خودتان بگذارید. به این ترتیب که به یک موضوع در محتوایتان اشاره کرده و خودتان به آن پاسخ بدهید. البته منظورم نوشتن کامنت‌هایی مانند: «عالی بود»، «خوب بود» و … نیست. باید یک کامنت خیلی خوب بنویسید و حتی در آن، کاربر را به خواندن یک محتوای دیگر تشویق کنید.

شاید سوالی که می‌پرسید، سوال متداول خیلی از کاربران باشد که به دلیل‌های مختلف – مثلا نداشتن حوصله – به سراغ آن نمی‌آیند. شما با این کار می‌توانید به راحتی باعث کاهش نرخ پرش در سایت خودتان شوید.

برای کاهش نرخ پرش در سایت خود تلاش کنید اما واقع‌بین باشید

به جز این نُه روش، روش‌های دیگری هم برای کاهش نرخ پرش وجود دارند که من به آنها اشاره‌ای نکردم؛ مثل «بهبود سرعت سایت»، «توجه به UI و UX» و … . با این وجود به نظر من نکته‌هایی که به آنها اشاره کردم مهم‌تر از سایر موارد هستند. بعد از اینکه روی آن نُه روش تلاش کردید آنچه باقی می‌ماند را به عنوان نرخ پرش خوب، در نظر بگیرید.

در نظر داشته باشید که شما فقط تا یک جاهایی می‌توانید با انجام تغییرات، روی نرخ پرش تاثیر بگذارید اما از یک جایی به بعد باید به تصمیم مخاطب احترام بگذارید. در هر حال، همه کاربران اینترنت، مخاطب شما نیستند و شما هم برای تمام آنها تلاش نمی‌کنید.

خلاصه‌ای از آنچه با هم در کاهش نرخ پرش گفتیم:

  • «نرخ پرش» یا «Bounce Rate» به زمانی اشاره دارد که مخاطب به جای ماندن در سایت، رفتن را انتخاب می‌کند.
  • می‌توان با استفاده از «تگ ست» نرخ پرش را به صفر نزدیک کرد.
  • چیزی به اسم بانس ریت خوب یا بد وجود ندارد. شما باید بر اساس موقعیت ویژه خودتان، نرخ پرش مناسب را کشف کنید.
  • «کشف صفحه‌های مشکل‌دار»، «ساخت لینک‌های درست و تشویق کاربر به کلیک»، «داشتن یک کال تو اکشن مناسب و به جا»، «استفاده از پاپ آپ»، «ارائه محصول یا محتوای پیشنهادی به کاربر»، «آپدیت کردن محتواها»، «استفاده درست از لینک‌های خروجی»، «شور نکردن آش تبلیغات» و «غافل نشدن از کامنت مارکتینگ» می‌توانند به کاهش نرخ پرش سایت شما کمک کنند.
  • از نرخ پرش، انتظارات عجیب و غریب نداشته باشید. چون تنها روی بخشی از آن تسلط دارید و بقیه ماجرا از دسترس شما خارج است.

نظر شما چیست؟

نرخ پرش در زمینه کاری شما چند درصد است؟

 

 

پرسش‌های متداول

نرخ پرش چه چیزی را نشان می‌دهد؟

نرخ پرش معیاری است که درصد افرادی را که وارد وب‌سایت شما می‌شوند و در صفحه‌ای که واردشده‌اند کاری انجام نمی‌دهند را اندازه می‌گیرد.

نرخ پرش بد چیست؟

نرخ پرش بالای 70 درصد بالاتر از حد متوسط است نرخ پرش بدی است، اما تا زمانی که به 56 درصد نرسد لزوماً در سطح بالایی قرار ندارد.

Sending
User Review
4 (1 vote)

اعلام ديدگاه