در جلسه قبل، در مورد بازاریابی در شبکههای اجتماعی مانند اینستاگرام، تلگرام، توئیتر و … صحبت کردیم و مزایا، معایب و مراحل اجرای آن را نیز توضیح دادیم. این جلسه از کالج به بازاریابی در اپلیکیشنهای موبایل (In-App marketing) اختصاص دارد. بر اساس آمار رسانه ملی، بیش از 25 میلیون کاربر ایرانی حداقل 2 ساعت در روز را به استفاده از اپلیکیشنهای موبایل میپردازند. البته رسانههای غیررسمی هم در مورد تعداد کاربران و هم در مورد میزان استفاده از اپلیکیشنها ارقام بالاتری را اعلام میکنند. مشاهدات نشان میدهد که موبایل نزدیکترین رسانه امروز به مخاطب است و بیش از 90% زمان استفاده از موبایل، در اپلیکیشنها سپری میشود. به این ترتیب، نادیده گرفتن این بستر تبلیغاتی برای هیچ کسبوکاری منطقی نیست.
به دلیل استفاده روزافزون مردم از اپلیکیشنهای موبایل، اپلیکیشنها بستر مناسبی برای تبلیغات محسوب میشوند به گونهای که این روزها تعداد بازاریابانی که از این روش برای کسبوکار خود استفاده میکنند در حال افزایش است. میتوان گفت که تبلیغات درون اپلیکیشنها، آینده تبلیغات خواهد بود و همین موضوع، بر اهمیت دیجیتال مارکتینگ میافزاید. در این جلسه با انواع مدلهای تبلیغ در اپلیکیشنها و ابزارهایی در این زمینه آشنا خواهیم شد.
ترندیکس به شما کمک میکند رتبه اپلیکیشن خود در کافه بازار و گوگلپلی را بهبود بخشید و زیر و بم تبلیغات رقبای خود را تحلیل کنید.
هر کمپین یا فعالیت تبلیغاتی طراحیشده برای نمایش درون اپلیکیشن با هدف دستیابی به کاربران آن را بازاریابی در اپلیکیشن های موبایل یا in-app marketing مینامند. این روش باعث درگیر کردن مخاطبان و هدایت آنها به انجام عمل موردنظر شما میشود. بازاریابی درون اپلیکیشنها به این صورت است که شما با پرداخت پول به توسعهدهندگان اپلیکیشنها درخواست میکنید که تبلیغات شما را در اپلیکیشن خود نمایش دهند تا هر بار که کاربران از آن اپلیکیشن استفاده میکنند تبلیغات شما را ببینند. مزیت مهم این روش این است که با انتخاب اپلیکیشنهای مرتبط با کسبوکارتان میتوانید تبلیغات را در معرض دید مشتریان بالقوه خود قرار دهید. همچنین، خلاقیت در استفاده از این روش بیشتر از سایر روشهای موبایل مارکتینگ مانند ارسال یک پیام از طریق موبایل (SMS) است. این روش یکی از راههای کسب درآمد از اپلیکیشن برای توسعهدهندگان نیز محسوب میشود.
این تبلیغات به صورتهای مختلفی مانند بنر، تصاویر تمام صفحه و ویدئو در اپلیکیشنها نمایش داده میشوند و ماهیت برخی روشها نسبت به برخی دیگر، کاربرپسندانهتر است. طبق آمارهای موجود، 32 درصد از کاربران تبلیغات ویدئویی، 16.5 درصد تبلیغات تمامصفحه، 22 درصد تبلیغات همسان و 28.2 درصد تبلیغات بنری را در محیط اپلیکیشنها ترجیح میدهند.
پیش از سرمایهگذاری بر روی تبلیغات درون اپلیکیشن، ابتدا باید از طراحی مناسب صفحه فرود خود اطمینان حاصل کنید. در صورتی که صفحه فرود شما در وبسایت یا اپلیکیشن به گونه مناسب برای دستگاههای موبایل طراحی نشده باشد، باعث میشود کاربران صفحه را ترک کنند و دیگر به وبسایت یا اپلیکیشن شما مراجعه نکنند.
اینفوگرافیک موبایل مارکتینگ در سال 2015 را درکالج تپسل ببینید
تپسل، به شما کمک میکند تا کمپینهای تبلیغاتی کسبوکار خود در فرمتهای مختلف تبلیغاتی (ویدئویی، بنری، همسان، ریتارگتینگ) را در محبوبترین اپلیکیشنها و بازیهای موبایلی اجرا کنید و برند خود را در مقابل چشم مخاطبان هدفتان قرار دهید.
بهمنظور تبلیغات درون اپلیکیشن، ابتدا باید با انواع روشهای آن آشنایی داشته باشید تا بتوانید آنچه که برای کسبوکار شما مفید است را انتخاب و استفاده کنید.
زمانی که صحبت از تبلیغات In-App میشود، به احتمال زیاد اولین چیزی که به ذهن مردم میرسد، تبلیغات بنری است. بنرها معمولاً مستطیلی شکل هستند و در بالا یا پایین صفحه قرار میگیرند. بنرهای تبلیغاتی همچنان معروفترین فرم تبلیغات درون اپلیکیشن به حساب میآیند. با وجود این که این بنرهای مستطیلی فضای کوچکی از صفحه موبایل را میگیرند، همچنان باعث آزار کاربران میشود. بر اساس گزارشات Adobe در سال 2014، 33 درصد از کاربران موبایل، تبلیغات بنری را آزاردهنده میدانند. بر اساس گزارشهای سال 2016، 60 درصد از کلیکها در تبلیغات بنری اتفاقی هستند. و طبق آمارهای سال ۲۰۲۰ در سایت smallbizgenius، یک کاربر اینترنت به طور متوسط ماهانه با ۱۷۰۰ تبلیغ بنری مواجه میشود اما فقط نیمی از آنها را میبیند. درحالی که تبلیغات بنری سادهترین روش تبلیغات in-app به نظر میآیند، اما ممکن است باعث آزار کاربران اپلیکیشنها شوند و یا اینکه کاربران نسبت به این نوع از تبلیغات بیتفاوت شده باشند. (ad blindness)
تبلیغات در قالب ویدئو هستند که در اپلیکیشنها برای کاربران نمایش داده میشود. گزینههای زیادی در این نوع از تبلیغات وجود دارد؛ مانند Pre-roll، عمودی (Vertical) و جایزهای (Rewarded). ویدئوهای تبلیغاتی بیشترین درگیری را در کاربران ایجاد میکنند؛ بر اساس گزارش Millennial Media، میزان درگیری ویدئوها، 6 برابر تبلیغات بنری است. به همین دلیل این نوع تبلیغات بیشتر از فرمتهای دیگر در آمریکا در حال رشد است. تبلیغات ویدئویی معمولاً درآمد بیشتری برای توسعهدهنده به همراه دارند، اما پخش ویدئو در وسط بازیها نیز نتیجه خوبی را به همراه ندارد و ممکن است کاربران برای جلوگیری از پخش این ویدئوها، از نرمافزارهای block استفاده کنند.
برای حل این مشکل، راههایی مانند پخش ویدئو در ازای دریافت جایزه در بازی وجود دارد. نکته مثبت در مورد این ترفند این است که کاربر خود انتخاب میکند که ویدئوی تبلیغاتی را مشاهده کند. این معامله نه تنها آزاردهنده نیست، بلکه به دلیل پیشرفت کاربر در بازی برای او خوشایند است.در مدل ویدئوهای جایزهای، پاداش در صورتی به کاربر تعلق میگیرد که کاربر ویدئو را تا انتها مشاهده کند، اما در صورت خارج شدن از ویدئو قبل از اتمام آن، پیامی مبنی بر عدم دریافت جایزه به کاربر ارسال میشود. این پیغام موجب بازگشت مجدد کاربر برای مشاهده کامل ویدئو میشود و این کار eCPM را نیز افزایش میدهد.
این تبلیغات که توسط شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک و توییتر معروف شدهاند، آگهیهای مبتنی بر محتوا هستند که با استفاده از رنگ و فرمتهای مشابه اپلیکیشن، با محتوای اپلیکیشن درهمآمیخته شده است. این نوع تبلیغات به دلیل هماهنگی آن با ظاهر قسمتهای اصلی اپلیکیشن بسیار مورد توجه کاربران قرار میگیرد؛ زیرا این نوع تبلیغ تمرکز کاربر را از اپلیکیشن اصلی دور نمیکند. بر اساس گزارشهای سال 2013، تمایل کاربران برای نگاه کردن به تبلیغات همسان نسبت به تمایل ایشان برای مشاهده تبلیغات بنری، 25 درصد بیشتر است. از طرف دیگر، این تبلیغات به دلیل یکپارچگی زیاد، میتوانند مورد بیتوجهی کاربران قرار گیرند، درگیری کمتری در کاربران ایجاد کنند و موجب نرخ eCPM کمتر و درنتیجه درآمد کمتر توسعهدهنده شوند.
تبلیغات همسان در اپلیکیشنها به دو صورت کلی بنری-متنی و ویدئویی نمایش داده میشوند. مدل اول برای اپلیکیشنهایی که در ارائه محتوای متنی و تصویری فعالیت دارند قابل استفاده است و از مدل دوم در اپلیکیشنهایی با بخش محتوای ویدئویی استفاده میشود. برای مثال، در یک اپلیکیشن خبرخوان، مدل تبلیغات بنری-متنی همسان بسیار مناسب است و کاربر میتواند در بین اخبار، با تبلیغی مشابه یک خبر مواجه شود.
مهمترین حسن تبلیغات همسان ، حفظ کیفیت تجربه کاربری است. این کار از طریق یکپارچگی تبلیغات با محیط اپلیکیشن و حفظ هویت بصری آن صورت میگیرد.
این تبلیغات در میانه استفاده کاربر و معمولاً در طول توقفهای طبیعی او در اپلیکیشن نمایش داده میشوند. بهعنوان مثال، بین دو مرحله یک اپلیکیشن بازی، یک ویدئوی تبلیغاتی کوتاه برای کاربر پخش میشود. برخلاف تبلیغات بنری، تبلیغات بینابینی به دلیل تمام صفحه بودن، کاربر را وادار به درگیری و تعامل با تبلیغ میکنند. این تعامل به صورت کلیک برای خارج شدن یا وارد شدن به تبلیغ است، اما از آن جایی که این تبلیغات بر اساس تصمیم ناشر – و نه تصمیم کاربران- آغاز میگردند، نرخ مواجهه تبلیغاتی کاربران (Adoption Rate) در آنها بالاست اما مشکل اصلی پایین بودن تأثیرگذاری است که با پیادهسازی صحیح و خلاق قابل رفع است.
بهترین روش ارائه این تبلیغات در توقفهای طبیعی (moment) درون اپلیکیشنها است. در صورت اجرای صحیح تبلیغات بینابینی، تعاملات کاربران باعث جلب توجه کاربر به محتوای تبلیغ، نرخ تبدیل بیشتر و eCPM بیشتر و درنتیجه درآمد بیشتر توسعهدهنده میشود. برای مثال، Kiip، یکی از شبکههای تبلیغاتی ارائهدهنده in-app marketing امکان جالبی فراهم کرده است تا برندها از تبلیغات بینابینی برای جایزه به کاربران استفاده کنند و به این ترتیب، آنها را با برند و محصولات خود آشنا کنند. این جایزهها شامل کوپن، تخفیف و موارد رایگان است که به شدت مورد استقبال کاربران قرار میگیرد.
بخشی از تبلیغات interstitial تحت عنوان تبلیغات بنری بینابینی در تپسل اجرا میشود. مطابق مدل پیادهسازی ناشران، در زمان مشخصی بنر برای کاربر پخش میشود که کاربر در صورت عدم علاقه به تماشا میتواند پس از گذشت ۵ ثانیه از تماشای بنر انصراف دهد. بخش دیگر آن به صورت تبلیغات ویدئویی بینابینی در تپسل اجرا میشود. ویدئوهای بینابینی برای تبلیغدهندگان این امکان را فراهم میکند تا در لحظاتی که کاربران اپلیکیشنها بیشترین توجه را دارند، تبلیغات ویدئویی آنها با بیشترین میزان اثرگذاری پخش شود.
این تبلیغات برای اپلیکیشنهایی که بخشی از آنها مربوط به نمایش محتوای ویدئویی به کاربران است، مفید هستند. مخصوصاً اگر میانگین مدت زمان ویدئوهای ارائهشده در اپلیکیشن کمتر از دو دقیقه باشد، تبلیغات پیشنمایشی بهترین انتخاب هستند. در این تبلیغات، ویدئویی بسیار کوتاه در ابتدای ویدئوی اصلی به کاربر نمایش داده میشود و سپس ویدئوی اصلی آغاز میشود. این تبلیغات قابلیت skip کردن را دارند، بهصورت خودکار پخش میشوند و دارای قابلیت تعامل از طریق قرار دادن CTA هستند و با انواع playerها سازگاری دارند.
در این مدل، با پیشنهاد انجام یک عمل خاص در دیوار تبلیغات به عنوان مثال پاسخ گویی به یک نظرسنجی یا مشاهده یک ویدئو، به کاربر پیشنهاد کسب وجه رایج درون اپلیکیشن (سکه، الماس و …) را میدهند. این نوع از تبلیغات معمولاً در بازیها مورداستفاده قرار میگیرد به گونهای که وجه رایج بازی در ازای دریافت قیمت تبلیغات برای توسعهدهنده درآمدزا میشود. یکی از رایجترین موارد استفاده از این تبلیغات، برای تبلیغات نصبی است. تبلیغ دهندهای که هدف او جذب کاربر برای اپلیکیشن خود است، میتواند با خرید جایگاه تبلیغاتی یک اپلیکیشن دیگر و تبلیغ نصب اپلیکیشن خود در ازای دریافت جایزه، کاربران آن اپلیکیشن را به نصب اپلیکیشن خود تشویق کند.
در این شیوه، یک برند با حمایت مالی برای تولید یک اپلیکیشن فضاهای مختلف آن را در اختیار خود میگیرد و ممکن است به صورتهای مختلف به بازاریابی درون این اپلیکیشن بپردازد. این برند میتواند با معرفی خود در بین محتواهای مختلف اپلیکیشن و بازاریابی محتوایی از روش in-app marketing برای خود بهره ببرد. معمولاً از این روش در اپلیکیشنهای خاص منظوره که مخاطبی دقیق دارند استفاده میشود. برای مثال، یک برند لوازم نوزاد میتواند اسپانسر یک اپلیکیشن مربوط به بارداری شود و از فضاهای مختلف اپلیکیشن برای بازاریابی محصولات خود بهره ببرد.
به منظور دستیابی به نتیجه بهتر از تبلیغات، سعی کنید از تبلیغاتی که موجب ناراحتی کاربر میشود، خودداری کنید. این کار علاوه بر شکست شما در زمینهٔ مارکتینگ درون اپلیکیشن، باعث از دست دادن اعتماد و انگیزه کاربران اپلیکیشنها و ضرر رساندن به ناشرین میشود. به صورت کلی تبلیغاتی که باعث آزار کاربران میشود شامل موارد زیر است:
به منظور جذب کاربران به مشاهده تبلیغات و ایجاد یک تجربه خوب برای آنها، بهتر است، قرار دادن تبلیغات درون اپلیکیشن را در نظر بگیرید. این کار علاوه بر نمایش تبلیغات به کاربر، او را تشویق به استفاده مجدد از اپلیکیشن میکند که این موضوع برای ناشرین بسیار مهم است. مثالهایی از این تبلیغات خوب شامل موارد زیر میشود:
کمپینهای مختلفی برای in-app marketing وجود دارد که مخفف آنها ممکن است کمی گیجکننده باشد، اما همه آنها را در ادامه توضیح خواهیم داد. این کمپینها معیار موفقیت و میزان پول پرداختی توسط تبلیغکنندگان را بیان میکنند. اهداف مشترک تمامی کمپینها، جذب کاربر است.
Mille یک کلمه لاتین به معنای هزار است. در این کمپینها، تبلیغدهنده به ازای هر هزار نمایش تبلیغ مبلغ مشخصی را میپردازد و در واقع هدف این کمپینها، نمایش یک تبلیغ به کاربران است. درست مانند تبلیغات سنتی که باهدف برندینگ انجام میشوند. معمولاً از این کمپینها در تبلیغات بنری و یا تبلیغات بینابینی استفاده میشود.
نوعی از کمپینهای ویدئویی است که تبلیغدهندگان تنها به ازای بازدید کامل ویدئو توسط کاربران اپلیکیشنها، پول پرداخت میکنند. این کمپینها برای برندهایی که میخواهند برندینگ مؤثری داشته باشند و در ذهن مخاطب ماندگار شوند مناسب هستند زیرا ویدئوها قابلیت بیشتری برای ماندگاری در ذهن دارند و از طرفی، وقتی کاربر برای تماشای کامل ویدئو وقت میگذارد میتواند با داستانی که برند در ویدئو نقل میکند درگیر شود. این مدل کمپینها معمولاً بهترین عملکرد را در تبلیغات جایزهای دارند و کاربران برای دریافت پاداش درون اپلیکیشن، مایل به تماشای کامل یک ویدئو از برند خواهند بود.
کمپینی است که تبلیغدهندگان به ازای هر کلیک کاربران بر روی تبلیغ، میزان مشخصی را پرداخت میکنند. این کمپینها هم برای تبلیغات بنری و هم برای تبلیغات ویدئویی (CTA در انتهای ویدئو) مناسب هستند و باهدف افزایش ترافیک سایت یا دعوت کاربر به یک صفحه فرود اجرا میشوند. استفاده از تستهای A/B برای افزایش نرخ کلیک میتواند هزینههای این کمپینها را به طور چشمگیری کاهش دهد.
این کمپینها اغلب دارای یک لینک هدایتگر هستند و تبلیغدهندگان به ازای تعداد افرادی که بر روی لینک کلیک کرده و اپلیکیشن را نصب میکنند، پول پرداخت میکنند. برای بهینهسازی کمپینهای نصبی باید از طرق مختلف نرخ کلیک و نرخ نصب را افزایش داد. در این مقاله از کالج، در مورد بازاریابی برای اپلیکیشنها و زمان استفاده از کمپینهای CPI به طور مفصل صحبت کردهایم. در صورت تمایل به استفاده از این کمپینها به خاطر داشته باشید که باید از یک سرویس Third Party برای شمارش تعداد نصبها استفاده کنید.
این کمپین، گسترشیافته کمپین CPC است، اما تنها مشاهده تبلیغ توسط کاربر و کلیک او کافی نیست، بلکه کاربر باید با تبلیغ تعامل داشته باشد. این تعامل به اشکال مختلف تعریف میشود؛ به عنوان مثال، ورود به یک آدرس ایمیل یا صفحه پیامک، پاسخ به یک نظرسنجی، عضویت در یک سرویس و … . در این نوع کمپین، impressionها هزینهای برای تبلیغدهنده ندارند در واقع تنها در ازای هر بار تحقق هدف نهایی است که تبلیغ دهنده هزینه میپردازد.
تپسل اولین محصول ایرانی درزمینهٔ in-app marketing بود که در تابستان سال 94 به بازار عرضه شد. در این شبکه تبلیغاتی امکان بازاریابی از طریق مدلهای مختلف in-app marketing وجود دارد؛ البته تپسل همواره بر حفظ تجربه کاربری تأکید دارد و به همین دلیل تبلیغات آزاردهنده مثل تبلیغات بنری سنتی توسط تپسل ارائه نمیشوند. تپسل همچنین اولین ارائهدهنده کمپینهای نصب (CPI) در کشور بود و در حال حاضر بالاترین ظرفیت نصب در روز در بین همه شبکههای تبلیغاتی در اختیار تپسل است.
در حال حاضر پرمخاطبترین و بهترین اپلیکیشنهای ایرانی (بازیهایی مثل Quiz of Kings، باباپز، پسرخوانده، جدول پلاس و …) بهطور انحصاری جایگاه تبلیغاتی خود را در اختیار شبکه تبلیغاتی تپسل قرار دادهاند و تپسل پرمخاطبترین شبکه تبلیغات in-app کشور است. همکاری بیش از 3000 اپلیکیشن در کنار تخصص تپسل در ارائه خلاق تبلیغات و استفاده از علم data برای بهینهسازی تجربه تبلیغات، آن را به یک گزینه خوب برای شروع تبلیغات درون اپلیکیشن کرده است. اگر مایل هستید در مورد تبلیغات درون اپلیکیشن in-app و خدمات تپسل بیشتر بدانید و کمپین مناسب محصول خود را طراحی کنید، همین امروز میتوانید از مشاوره رایگان تیم تپسل استفاده کنید. کافی است از طریق سایت تپسل تماس بگیرید.
در این جلسه با یکی دیگر از روشهای عرضه در دیجیتال مارکتینگ، مزایا و ابزارهای انجام آن آشنا شدیم. در جلسه دوازدهم همراه این بلوک یادگیری باشید تا یک قدم دیگر در دیجیتال مارکتینگ پیشرفت کنید. جلسه آینده این بلوک، به آنالیز و تحلیل دیجیتال مارکتینگ می پردازیم.